مودودی: 98 درصد صادرات ایران محدود به 234 قلم کالا، چرا فرصت صادرات 1.5 میلیارد دلاری به روسیه از دست رفت؟
به گزارش ابزار ایرانی، سرپرست سابق سازمان توسعه و تجارت ایران گفت: 15 کشور همسایه ایران با بیش از 450 میلیون نفر جمعیت و واردات 970 میلیارد دلاری، می توانند بازار هدف خوبی برای صادرات ما باشند، اما سهم ایران از این بازار تنها 2.5 درصد است.
گروه مالی ابزار ایرانی- سینا احدیان؛ بی تردید تجارت خارجی یکی از مهمترین بخش های مالی هر کشوری به شمار می رود. تجارت خارجی که شامل واردات و صادرات کالا ها و خدمات بین کشور ها می گردد بخشی از زنجیره عظیم فراوری و مصرف است که مستقیم و غیر مستقیم بر شاخص ها و مولفه های مالی از فراوری ملی گرفته تا ارزش پول ملی و نرخ اشتغال و سطح دستمزد ها و گرانی و معیشت مردم اثرگذار است.
در عصر حاضر یکی از اصلی ترین محرک های تجارت خارجی به ویژه حوزه صادرات دیپلماسی مالی یا استفاده از ابزار های دیپلماتیک و روابط سیاسی برای برقراری ارتباط و انجام معاملات و داد و ستد بین کشورهاست که البته عامل مهمی نیز در مسئله رونق و جهش فراوری هم تلقی می گردد لذا در این پفراینده به صورت مستمر و به شکل تعیین نسبت به بازار هدف کشورهای دوست و همسایه به آن پرداخته و خواهیم پرداخت. در حال حاضر نیز با توجه به شیوع کرونا و کاهش چشمگیر تعاملات مالی بین کشور ها و شرایط جدیدی که در فضای بین الملل شکل گرفته است و با توجه به افزایش شدت و دقت تحریم های آمریکا اهمیت دیپلماسی مالی بیش از پیش افزایش یافته است. در این بخش با محمدرضا مودودی؛ سرپرست سابق سازمان توسعه و تجارت ایران مصاحبه کردیم که قسمت اول آن را در ادامه مشاهده می کنید.
پفراینده ویژه دیپلماسی مالی | عمان1؛
ضرابی: سهم ایران از واردات 28 میلیارد دلاری عمان تنها 2 درصد است!
پفراینده ویژه دیپلماسی مالی | ارمنستان 1 ؛
بازاری که با بسته بودن مرز هم قبضه شد!
ابزار دیپلماسی مالی در رشد و توسعه تجارت خارجی و افزایش صادرات را تا چه اندازه مهم و تاثیر گذار می دانید؟
به نظر من دیپلماسی مالی احتیاج به یک پیش زمینه دارد که واقعا بتواند بهره گیری مناسب از آن صورت بگیرد. وقتی ما صحبت از دیپلماسی مالی می کنیم یعنی اینکه ما می خواهیم از ظرفیت های موجود خودمان در راستای ارزش آفرینی و ارزآفرینی برای کشور استفاده کنیم و درآمد های ارزی را افزایش دهیم. دیپلماسی مالی یعنی اینکه بتوانید با کشور های پیرامونی یا کشور های هدف به گونه ای ارتباط برقرار کنید که موجب گردد که پیوند های مالی و تجاری عمیق تر شوند و بتوانیم ظرفیت های صنعتی را به مشارکت بگذاریم و زنجیره ارزشی خلق کنیم تا هر دو طرف سود ببرند، اما نکته حائز اهمیت و پیش احتیاج این است که در چه زمانی دیپلماسی مالی می تواند اثربخش باشد؟ نکته مهم این است که زمانی دیپلماسی مالی اثربخش است که شما یک پشتوانه صنعتی و یک پشتوانه فراوریی که توان رقابت پذیری و قدرت ورود به بازار های تجاری را داشته باشد را فراهم کنید. یعنی اگر شما بروید مذاکرات خیلی خوبی در سطح بین المللی انجام بدهید، اما در پس زمینه اقتصادتان بستر مورد احتیاج فراهم نباشد و ظرفیت سازی ایجاد نشده باشد قطع یقین شما نمی توانید از این ظرفیت به گونه ای بهره ببرید که دیپلماسی مالی تان اثربخش باشد.
اگر ظرفیت باشد و از ابزاری مثل دیپلماسی مالی استفاده نکنیم و فرضت سوزی کنیم، یعنی عکس این قضیه چگونه است؟
برعکسش خیلی فاجعه بار است این که به بلوغ صنعتی رسیده باشید، اما نتوانید مذاکره کنید که خیلی فاجعه بار است، چون سرمایه گذاری درست کردید، اما اساسا نمی توانید مثل بازی فوتبال گل نهایی را بزنید یعنی بازیکن ها خیلی خوب هستند، اما گل نهایی زده نمی گردد دردناک است، اما یک جا می گویید من یک نفر هستم یک توپ دارم دربرابر 11 نفر و انتظار دارید برنده باشم این هم به نوعی می تواند ضعف باشد. واقعیت قضیه این است که ما در طول سال های گذشته مدام صحبت از صادرات می کنیم مدام تاکید می کنیم براهمیت این برون گرایی بخش فراوریمان و اقتصاد برونگرایی که به هر حال مد نظر مقامات ارشد کشور است، اما حقیقت این است که تنها در حد شعار باقی می ماند. یعنی از بالا که این هدایت و این رهنمود داده می گردد به عنوان یک دیدگاه کلان که باید پیاده سازی گردد وقتی واقعا به سطح میانی می رسد و به سطح اجرا می رسد ما می بینیم متاسفانه در حد شعار باقی می ماند.
پفراینده ویژه دیپلماسی مالی | قزاقستان؛
سهم ایران از بازار 20 میلیارد دلاری همسایه تقریبا هیچ!
پفراینده ویژه دیپلماسی مالی | ترکمنستان 2؛
محمدنژاد: مسائل مالی ما درونی است نه بیرونی
پفراینده ویژه دیپلماسی مالی | ترکیه 3؛
چرا ترکیه به دنبال کاهش وابستگی به توریسم است؟
آیا می توان با آمار ها این ادعا را اثبات کرد؟
بله، آمار ها به ما می گویند که شرایط ما چیست و ما براساس این گواهی و این شهادت آمار ها می توانیم بگوییم که واقعا در چه جایگاهی قرار داریم. وقتی که می خواهیم وارد یک عرصه بین المللی مثل بازار همسایگان شویم که یک ظرفیت بسیار بالایی برای جذب محصولات فراوریی ما دارند؛ چرا که 15 کشور همسایه ما بالغ بر 450 میلیون جمعیت را در خودشان جای داده اند یک جغرافیای وسیعی است که خودشان باز ارتباط های بیشتری می توانند ایجاد نمایند با کشور های دیگری که می تواند محل عبور و مرور کالا های ما باشد، اما خود این 15 کشور در سال 2018 بالغ بر 970 میلیارد دلار واردات و بالغ بر 1200 میلیارد دلار صادرات داشته اند، عمدتا محصولاتی که دارند نفت و گاز است، اما به هر حال نشان می دهد این کشور ها کشور های ثروتمندی هستند پس بنابراین می توانند بازار های هدف خوبی برای ما باشند سهم ما از این 15 کشور همسایه کمتر از 24 میلیارد دلار است یعنی اگر بخواهیم نسبت هم ببندیم تقریبا ما 2 و نیم درصد از بازار هدف پیرامونی خودمان را بیشتر نتوانستیم پوشش بدهیم این عدد بسیار بسیار کم است اگر ما یک پانردهم هم حساب بکنیم باز بیشتر از عدد دو و نیم درصدی می گردد که الان وجود دارد و این 24 میلیارد دلار تقریبا 56، 57 درصد از کل صادرات غیرنفتی ما در سال قبل بوده یعنی از 44 میلیارد دلار 24 میلیارد دلار، بنابراین می بینیم اگر بخواهیم واقع بین باشیم نسبت به محیط پیرامون خودمان باید به راحتی دو برابر این و حتی 4 برابر این را بتوانیم از بازار جذب کنیم یعنی 4 برابر این دو و نیم درصد که 10 درصد می گردد که عدد خیلی عظیمی هم نباید باشد یعنی معادل با 100 میلیارد دلار صادراتی که ما باید انجام بدهیم.
چرا این اتفاق نمیفتد و صادرات ما کمتر از ظرفیتی است که پیرامون ما وجود دارد؟
به خاطر این که ما حلقه های پیشین را برای تکمیل این زنجیره ایجاد نکردیم چه طور می توانیم ارزیابی کنیم؟ وقتی سبد کالایی کشور های هدف را جلوی خودمان می گذاریم و می گوییم این کشور ها چه چیز هایی وارد می نمایند و چرا از ایران وارد نمی نمایند؟! قاعدتا آن چیزی که در ارزیابی های ما اجرا شده این است که اولا بخش عمده ای از محصولات وارداتی این کشور ها احتیاج به تکنولوژی بالایی دارد، مثلا بخش اصلی واردات این کشور ها واردات گوشی های موبایل است که به هر حال ما خیلی حرف برای گفتن نداریم یا خودرو که ما خیلی ظرفیت صادراتی در آن ایجاد نکردیم، ماشین آلات و تجهیزات و دستگاه های پیشرفته یا صنعتی یا راکتور های خاص هستند که باز ما در آن مزیت رقابتی ایجاد نکردیم این پله ها را که پایین میاییم می بینیم هر چه پایین تر می رویم سهم ما به دلیل اینکه کشوری نیستیم که اقتصاد و فراوریمان هایتک باشد نمی توانیم حرف برای گفتن داشته باشیم. در رده های بسیار پایینی می رویم که محصولات کشاورزی و محصولات غذایی صنایع غذایی حالا یک مقدار با تکنولوژی متوسط اگر بخواهیم نگاه کنیم روی بحث پتروشیمی، فولاد بیشتر می توانیم متمرکز شویم. پس اولا ما به لحاظ اقلام صادراتی واقعا هنوز کشور قدرتمندی نیستیم. ما بالغ بر 8 هزار و 500 کد اچ اس در جهان داریم که هشت رقمی هستند و اقلام را با این 8 رقم ها می سنجند و این 8 هزار و 500، 600 قلم کالا در جهان تبادل می گردد یا وارد می گردد یا صادر می گردد، اما به نظر شما سهم ما از این 8 هزار و 500 تا چه قدر است؟ ایران بیشتر از 3 هزار 400، 500 قلم کالا را بیشتر صادر نمی نماید، اما از همین تعداد قلم کالا وقتی وارد آن دیتا هایی می شویم که می تواند به ما راهبرد ها را نشان بدهد به اعداد دردناکی می رسیم مثلا برای ما در اقلام بالای 100 میلیون دلار عددش 74 قلم کالا است خب این 74 قلم کالا چه قدر از تجارت ما را در برمی گیرد تقریبا نزدیک به 38 میلیارد دلار از کل 44 میلیارد دلار که می تواند مجموعه ای از محصولات پتروشیمی، میعانات گازی و صنایع فولادی و یک تعداد کمی هم صنایع غذایی مثل پنیر و لبنیات و این ها باشد، ولی سبد خیلی کوچک است یک سبد 74 تایی که 38 میلیارد دلار از 44 میلیارد دلار کل کشور را در برمی گیرد. برویم بالای 50 میلیون دلار چه وضعی داریم اقلام بالای 50 میلیون دلار ما تقریبا صد قلم کالاست که نزدیک به 40 میلیارد دلار صادرات را در برمی گیرد یعنی 74 تای بالای 100 میلیون دلار به علاوه مثلا فرض کنید 26 قلم بالای 50 که بهش اضافه می گردد کلا 100 قلم است! بالای 10 میلیون دلار چه وضعی داریم؟ تقریبا 234 قلم کالاست که تقریبا 43 میلیارد دلار است 44 میلیارد دلار کل صادرات است 43 میلیارد دلارش مال 234 تا قلم کالاست که تقریبا 97، 98 از کل صادرات ما را در برمی گیرد و بسیار بسیار محدود است. به عبارتی اگر می خواهید وارد بازار های منطقه شوید با کدام کالا می خواهید وارد شوید؟! با کدام ظرفیت رقابت پذیری؟
خب این یک بحث کلان است در بحث خرد و تعیینا کشوری مثل روسیه و محصولاتی مثل مواد غذایی و میوه جات نمی توان برنامه ریزی و سپس صادر کرد؟
شما فرض کنید که می روید وارد بحث کشوری مثل عراق می شوید و می گویید مثلا فرض کنید نمی خواهم روی هایتک کار کنم روی مدیوم تک یا تکنولوژی متوسط هم نه برویم روی لوتک یا تکنولوژی پایین روی کشاورزی باشد بگوییم پایه آن منبع محور باشد که می خواهیم کار کنیم مثل کشاورزی، ما برای عراق می توانیم با نگاه میدان باری کالایمان را برویم سر مرز یک نفری پیدا گردد از ما ماشینی بخرد، ولی فکر می کنید در بازار مدرنی مثل روسیه وقتی می خواهید وارد شوید بازاری که چیزی در حدود 20 هزار شعبه فقط یک فروشگاه زنجیره ایش مثل مترو دارد یا مثلا شرکت ایکس فایو روسیه بالغ بر 2 هزار شعبه فروشگاهی دارد نمی آیند به شما بگویند یک کانیتر جنس به ما بده! آن ها می گویند شما بیایید یک قرارداد بلند مدت با مقدار و کیفیت و قیمت تعیین با ما منعقد کنید. چه کسی جرات می نماید در شرایط فعلی زیر بار چنین قراردادی برود؟! بنابراین در بحث کوچک هم که می خواهیم ورود پیدا کنیم؛ مثلا اقلام بالای 10 میلیون دلار می بینیم که این ظرفیت را نداریم یعنی نیامدیم براساس یک استراتژی پلن بگوییم ما می خواهیم هزار هکتار را ببریم زیر پوشش گلخانه ای فراوری گوجه فرنگی با هدف روسیه یا قطر و یا عمان، نیامدیم بگوییم مثلا ده هزار هکتار زمین مان را می بریم زیر کشت گلخانه ای گل تزیینی باز با هدف همین بازار هایی که سطح بسیار بالایی در این قضیه کشش دارند.
با توجه به تجربه و جایگاهی که داشته اید چنین پیشنهاداتی از سوی کشور های همسایه برای معاملات سنگین مشاهده نموده اید؟
خاطرم هست یکی از وزرای ما رفته بود روسیه و با یکی از فروشگاه های زنجیره ای به نام ایکس فایو صحبت نموده بود که همان جا به وزیر ما فهرست یک و نیم میلیارد دلاری داده بودند و گفته بودند این درخواست ما است شما هم که چنین محصولاتی دارید برای ما تهیه کنید و ما اینجا حاضریم برایتان بفروشیم، وزیر ما وقتی به ایران برگشت چندین جلسه تشکیل داد و افراد مربوط به آن صنایع را دعوت کرد، اما نتوانست آن سفارش یک و نیم میلیارد دلار را از بازار کشور تامین کند! یعنی عظیمترین فرصت های ما به دلیل این که زیرساخت لازم شکل نگرفته در داخل کشور از دست می فرایند این ما را به اینجا می رساند واقعا اگر می خواهیم کشور صادرات محور باشیم و اگر می خواهیم کشوری باشیم که حرف برای گفتن در منطقه داشته باشیم و به چشم اندازی که 1404 را هدف گیری می نماید و باید به لحاظ مالی قدرتمندترین کشور منطقه باشیم باید در این بخش سرمایه گذاری کنیم باید روی مگاپروژه ها برویم به صورت تعیین سرمایه گذاری کنیم ما باید مگا پروژه های صادراتی را همین امروز تشخیص بدهیم نه با نگاه به سبد کالایی امروز منطقه بلکه با نگاه به سبد صادراتی یک دهه بعد.
ما 9 میلیارد دلار به عراق صادرات می کنیم ما 3 میلیارد دلار به افغانستان صادرات می کنیم این 12 میلیارد دلار صادرات اگر که شرایط سیاسی عراق و افغانستان تغییر نمی کرد به دلیل جنگ آیا الان وجود داشت؟ این نتیجه دیپلماسی مالی نیست این نتیجه اتفاق دیگری است، اما در کنار آن اگر دو پروژه عظیم پتروشیمی و فولاد را به صورت جدی دولت سرمایه گذاری نمی کرد ما الان نزدیک به 20 میلیارد دلار نداشتیم یعنی آن جایی که ما به صورت هوشمندانه تصمیم گیری می کنیم باعث می گردد که ما 20 میلیارد دلار به سبد صادراتی مان اضافه کنیم آنجایی که اتفاقات هم به ما روی می آورد یک فرصت طلایی است که ما بتوانیم بهره برداری بکنیم، روسیه پاکستان ترکیبی از یکی از فرصت های طلایی است که بهره برداری نکردیم.
منبع: خبرگزاری دانشجو